به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: خسرو ملکان
رای کاربر: 4
"حسن سنتوری" در چنگ اعتیاد، همسر و فرزندش را نیز مبتلا میسازد. وی بعد از انقلاب دیگر امکان بهرهگیری از ارکستر روحوضی را که در اختیار داشت، ندارد و چون بایستس هزینهی اعتیادش را تامین کند، پس دست به کار قاچاق میزند. حسن سنتوری حتی فرزند محصلش "علی" را وارد این کار میکند. یکبار وقتی مواد مخدر لازم...
کارگردان: محسن مخملباف
رای کاربر: 4
"مشهدی ایمان" با بازگشت رزمندهای به روستا، شور عزیمت به جبهه در دلش اوج میگیرد. بدهکاریهایش را میپردازد. دخترش را شوهر میدهد و فرزند نابینایش برای بار اخر به بیمارستانی در تهران میبرد. اما داماد و پسرش، قبل از او روی به جبهه میکنند. مشکلات روستا و ادارهی خانواذههای بیسرپرست، باعث میشود که...
کارگردان: جمشید حیدری
رای کاربر: 4
سالهای قبل از هزاروسیصد، اواخر سلطنت قاجاریه، اوضاع سیاسی ایران به هم ریخته است، قوای روس و انگلیس در شمال و جنوب ایران حضور دارند. دولت وقت سعی در به امضاء رساندن قراردا 1919 با دولت انگلیس را دارد. در شهرستانها و روستاها رعایا و دهقانان که تحت تسلط اسلحه، مامور به تهیهی غذای قوای اجنبی هستند و ه...
کارگردان: جواد طاهری
رای کاربر: 5
گروهی از پاسداران و سربازان ایرانی، طی درگیری شدیدی موفق به فتح یک پاسگاه با اهمیت و استراتژیک دشمن میشوند. بعتیون با همهی قوا سعی در باز پس گرفتن پاسگاه دارند و رزمندگان در درون پاسگاه با اینکه دچار کمبود مهمات و غذا هستند، با شهامت ایستادگی میکنند. پاسدار محرومی، با یاری یک افسر ارتش و یک گروهب...
کارگردان: محسن مخملباف
رای کاربر: 4
انسانی در پنج چهره، با شیطان درگیر است و بارها از او شکست میخورد و سرانجام درمییابد که جهت رهایی از شر شیطان بایستی به خدا پناه برد.
کارگردان: سعید حاجیمیری
رای کاربر: 4
گروهی از رزمندگان که جهت انجام عملیات چریکی عازم ماموریت هستند، در حین عملیات با آتش دشمن بعثی موجه میشوند. گروه با عکس العملی به موقع خود را از مهلکه میرهانند و در این اثناء یکی از افراد گروه_ "علی"_ زخمی میشود. علی از دیگران جدا میافتد و در بیابانی خشک و لم یزرع، با مرگ دست و پنجه نرم میکند. ...
کارگردان: محسن مخملباف
رای کاربر: 5
لطفعلیخان، کارمند با سایقهی بانک سکته میکند. اطرافیانش به هنگام دفن او، از زنده بودنش با خبر میشوند. برخورد با مرگ، لطفعلیخان را به خود میآورد و تصمیم به توبه میگیرد. او به میان مردم میرود و از آنان حلالیت میطلبد. اما توبهی خالص و حقیقی را به این آسانیها نمیبیند.